×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true
true

ویژه های خبری

true
    امروز  جمعه - ۳۱ فروردین - ۱۴۰۳  
true
true
نامه سرگشاده یوسف اکبری به مهندس ولی آذروش

عزیز ارجمند جناب آقای مهندس ولی آذروش

13950218_120739_777_Untitled-1سلام علیکم ؛ به شکرانه تفضل و عنایات خاصه حضرت باریتعالی و در سایه توجهات حضرت بقیه الله الاعظم (عج) و تحت هدایتگربهای حکیمانه و راهبریهای دور اندیشانه مولا و مقتدای انقلاب، حضور پرشور و مشارکت حداکثری ملت آگاه، نجیب و شریف ایران اسلامی پای صندوقهای رای و خلق  دو حماسه یزرگ اخیر، همدلی، اتحاد و اقتدار ملی را با شکوه و عظمت هرچه تمامتر، فراهم ساخت.

با عرض تبریکات صمیمانه  به منتخبان محترم در استان اردبیل و آرزوی توفیق خدمتگزاری بیش از پیش به این عزیزان، همچنین سپاس و قدردانی از همه نمابندگان محترم در ادوار گذشته و نیز همه آنهاییکه صادقانه پای در میدان رقابت گذاشته، گرمابخش تنور انتخابات گشته، مسوولانه و متعهدانه از شکوهش پاسداری کرده و از عظمت آن نیز آبروداری  نمودند ، بنابر وقایع و اتفاقات تلخ و شیرینی که در این ایام گذشت، علیرغم میل باطنی که علاقه ای در ورود به مباحث بی حاصل، مجادلات پوچ و حواشی آن نداشته و ندارم، صرفا” « از باب شفاف سازی، روشنگری و ثبت در تاریخ حوادث، آنهم عبرت آموزی از برای فردای انتخابات آتی»، این سطور را به رشته تحریر درآورده و اعتقاد دارم مابقی را باید به قضاوت تیزبینانه و نکته سنج افکار عمومی سپرد، آنان را به مدد خواست تا همگان بر تشخیص واقع ببنانه شان گردن نهند.

ظاهرا” تاریخ بنوعی ورق خورده، در اشکال مختلف و با مشابهت هایی تکرار می گردد، درست در چنین ایام بعد از مرحله دوم از رقابتهای انتخابات دوره هفتم مجلس شورای اسلامی، که آقایان حسن نوعی اقدم و مصطفی افضلی فرد بعنوان دو کاندیدای راه یافته به این مرحله، پنجه در رقابت مبارزاتی با همدیگر انداخته، بمصاف هم رفته بودند ، هر چند به لحاظ آشنایی، قرابت، روابط نزدیک و از همه مهمتر همسویی، همراهی، همطرازی، شباهتهای کم نظیری با همدیگر داشتند، لیکن هر دو در رسیدن به مقصد و مقصودشان که صندلی سبز رنگ ساختمان تازه افتتاح گشته بهارستان بود، متاسفانه کم آوردند و آنچه که باید اتفاق نمی افتاد، افتاد و آنچه که باید دیده نمی شد، بین دو برادر تجربه گردید!!

آری پس از آن آزمون انتخاباتی، دو همفکر، دو همراز و دو یادگار شهید و شهادت – جدا از آنکه کدام برنده و کدام بازنده شدند – در منظر قضاوت عمومی  با سئوالات و انتقادات جدی مواجه شدند. حقیر نیز در دلنوشته ای خطاب به هر دو عزیز ارزشی، ولایی و انقلابی که در جراید استانی بهار ۸۳ منتشر گردید، عریضه نمودم که : «هر دو باختید، هر دو بریدید و هر دو از چشم دلسوزانتان مردود گشتید!!!».

در آن سال بیشترین بخش وجیزه حقیر خطاب به آقای حسن نوعی اقدم و در مقام نقد شیوه تبلیغاتی ایشان در آن دوره زمانی بود و فقط در بخش اندک پایانی، گلایه ای مشفقانه و کوتاهی بر رفتار سوال برانگیز بعد از فردای انتخابات آقای مصطفی افضلی فرد متوجه او شده بود، در بحبوحه تالمات روحی ایام سخت آن مرحله که متقارن با درگذشت والده فقیده فرد پیروز این انتخابات گشته بود، نوعی اقدم از اتفاقات پیش آمده ابراز ندامت و پشیمانی کرد اما رقبیش که بازنده آن کارزار بود، نه تنها عقب که ننشست،  بلکه آن یک پاراگراف مختصر را هم برنتابیده، لب به شکوه و اعتراض گشود !!! …

جناب مهندس آذروش ! عذرخواهم از اطاله کلام و مقدمه طولانی و شاید غیرمرتبط که البته در ادامه از آن نتیجه گرفته، عرایض را جمع بندی خواهم نمود، اما حتما” تصدیق خواهید فرمود که در این سالها عموماً  ما شنونده بودیم و خواننده « انواع و اقسام توهین ها، فحشه ا، ناسزاها، دورغ ها، افتراها، بهتان ها و برچسب زنی های بداخلاقانه، غیرقانونی و نامستند به خادمان دیروز» که روزی روزگاری برخی از مدعیان دورغین و سینه چاکان بظاهر مخالف حرمت شکنی ها، دادشان گوش فلک را از [[ چرایی بگم بگم های خلاف اخلاق، عرف و شرع ]] کر کرده بود، اینک خود در «قامت راستگویان» !!! آن می کنند که خود معترض بر آن بوده و اینک هم، چنین و چنان می کنند !!!

موضع غالب دوستداران و خادمان دیروز (دولتین نهم و دهم) هنوز هم که هنوز است « همان موضع سکوت است و شکیبایی، موضع صبوری است و تحمل نامهربانی های مدعیان» ، صدالبته این « سکوت مظلومانه،  مسوولانه و شرافتمندانه، نه هرگز از روی درماندگی، بیچارگی و رفوزه گریست و نه از برای انزواخواهی، انفعال گزینی و عافیت طلبی» چرا که معتقدیم « سکوت- بلندترین صدا، رساترین فریاد، گویاترین پاسخ و گیراترین مظلومیت هاست».

سکوت فضا را آرام کردن، قضاوت واقع بینانه مردم را به نظاره طلبیدن و حقانیت را نشان دادن است تا جامعه بخوبی و با ظرافت تیزبینانه اش، بتوانند سره را از ناسره تشخیص، قاضی عادل و منصف وقایع مابعد همه اتفاقات خود باشند، « تا ببینند و بدانند، حق چیست؟ و حقیقت در کجاست؟» هرچند شاید زمانبر باشد اما « ماه هرگز پشت ابرها نخواهد ماند» …

 آقای مهندس!  از همان روزیکه در انتخابات مجلس هشتم از اقبال عمومی بازمانده و یا قبل از آن، اعتماد هیاتهای اجرایی و نظارت استان و مرکز را با مدارک و مستندات موجودشان احصاء نفرمودید، انصافاً عکس العملتان معقول، منطقی، مسوولانه و هوشمندانه بود.

اینکه چگونه و توسط چه کسانی و برای چه هدف و مقصودی راهی ساختمان بهشت در شهرداری تهران گشتید، قصد این ارتباط گیریها  چه بوده و اصلاً چرا در تصمیمی زیرکانه و با ظرافت از خیر ورود دوباره به رقابت در آوردگاه مجلس نهم اجتناب فرمودید، به دیگران یا کمترینی چون نگارنده مربوط نبوده و نیست، اما وقتی جنابعالی را در همراهی، همسویی و همکاری با شهردار اصولگرای تهران می دیدیم به عنوان یک همشهری بر این حضور ذیقیمت در آن مجموعه مباهات می کردیم. یا آنجا که قصد نزدیکی و یارگیری با مجموعه دولت گذشته کرده، رزومه کاری خود را در اختیارشان قرار داده بودید، بازهم بعنوان یک هموطن به قابلیت و خلاقیت همه فرزندان دیار دارالارشاد میبالیدیم که الحمدالله این چنین در پایتخت، عرضه و توانمندیشان شهره عام و خاص گردیده است.

حتی بدنبال ردصلاحیت مجددتان در انتخابات اخیر دوره دهم از سوی مراجع قانونی، باز هم باکیاست، بادرایت و باتدبیر عمل نموده و آن کردید که از یک مدیر کارکشته و باتجربه سراغ میرفت،  لیکن نمیدانم در این دو ماه گذشته از مرحله اول، بر شما و اطرافیانتان چه گذشت و چه ملاقاتها و نشست و برخاستهایی، چنین متحولتان کرده که گذشته آرام و باوقارتان را این بار بی تاب و بیقرار نشان میداد ؟!؟

حال این بی تابی اختیاری بود یا اجباری؟ عامدانه بود یا عالمانه؟ تحمیلی بود یا تهییجی؟ دستوری بود یا از روی رودربایستی؟ نیاز به بررسی عمیق و اطلاعات کافی دارد که خیلی هم ضروری بنظر نمی آید، اما آنچه برای موافق و مخالف جای تامل را بهمراه داشته و دارد، نمایش رفتار ناآرام و بیقرار در شروع هفته تبلیغات اخیر در قالب سخنان و مواضع تند و تحریک آمیزتان بود. گو اینکه در جستجوی گمشده ای اینجا را پلی برای اونجا قرار داده بودید، گو اینکه این فرصت میدان آزمودن بود و جواز حضور در مقصد دیگری و لاجرم مجبور بر آن !!!

جناب مهندس؛ آنچه وادارم ساخت تا بعد از اینهمه سال، دلنوشته ای را تقدیم مردم عزیز نمایم « سخنان داغ، آتشین، با احساس اما بی پایه و اساس تان» ، نه آنجا که از رییس جمهور مظلوم دولتهای نهم و دهم ذکر خیر فرموده بودید!!! چون این دیگر عادتی گشته میمون و سنتی شده مبارک!!! « تا هر کس برای خلاص از ناکارآمدی خویش، یا فرار بر قرار از وعده و وعیدهای بی سرانجامش» گذشتگان و مشخصا” رییس محبوب دولت قبل را متهم اول در علت العلل عدم توفیقشان نکرده باشند و یا هر کسی که  قصد و مقصودی را طلبید، چون میثاق نامه ای نانوشته،  «باید سنگی، تیری، تبری و یا کلوخی را روانه دولت قبل کرده و تا اینچنین نکرده باشد» رفوزه هر گزینش بعدی خواهد بود، بلکه در آنجا که از بداخلاقیهای این دوره از انتخابات گلایه کرده و فرموده بودید: « بدنبال حمایتم از فلان کاندیدای خاص، براساس مستندات موجود، برخی از دست نشاندگان آقای احمدی نژاد، برایم اتاق فکر تخریب!!! تشکیل داده و گفته اند که همه را ولش، فقط آذروش را بچسبید و تخریبش کنید» !!!

حال متعجب از آنم که آیا گزارشات واصله حاکی از اطلاعات دقیق و کاملتان بوده است یا این هم از همان «بذله گوییها و مزاح سرایی هایست» که شگرد سخنوریها است . باید در تشویق گرفتن ها و کف زدنهای محفلی، چاشنی کار نمود !!!

 و اگر اطلاعات جنابعالی حاکی از تشکیل اتاق تخریب آنهم از سوی دوستداران دکتر مظلوم یا به تعبیرتان دست نشاندگان احمدی نژاد !!! بوده و هست، ضرورتاً آدرس دقیق این اتاق فکر با مسببان و گردانندگانش را بدون هیچ ملاحظه ای باید به مردم معرفی کنید « تا رسوا شود هر آنکس که در او غش باشد». 

لیکن اگر با این دروغ بافیها دنبال خود درشت کردن و خود مطرح ساختن هستید، دیگر آزادید و مخیر تا هر آنچه که خواستید بگویبد و بخندانید!!!  اما آیا این از صفات خوش اخلاقیست یا از بدخلقی که خود معترض بر آن و ظاهرا” رویگردان از آنید ؟!؟ …

مهندس عزیز؛ در عجبم چرا رفتار، گفتار و کردار دیگران را هر آنچه که باشد بداخلاقی دانسته، اما هرگز به بداخلاقیهای مشخص، مبین و مستند خویش و همفکرانتان، نه تنها هیچ وقعی نمی نهید، بلکه همیشه سرپوش بر آنها می گذارید؟!

حال اگر در ادعای مغرضانه، مسمومانه و بودار فوق الذکر که در تایید صحتش قطعا” نخواهید توانست مستندی را ارایه نمایید، بر اساس خوش اخلاقی مورد ادعایتان، می توانید بستر و شجاعت عذرخواهی در افکار عمومی را فراهم و پیشقدم در آن باشید !؟

آیا ایراد سخن در آن محفل معروف خصوصی یا عمومی که داشتید – و یقیناً ضبط و نشر صوتی آن نشست جمعی از سوی هرکسی، با هر هدفی و یا از هر سلیقه سیاسی هم که بوده باشد، خلاف اخلاق، مروت و امانتداری بوده و محکوم به رفتار رذیلانه ایست که با کمال تاسف امنیت و آرامش روانی را نشانه رفته و موجب سلب اعتماد عمومی حتی در روابط دوستانه نیز می گردد-  اما « توهین به منتخبان مردم از زبان کسی که خود مدعی اخلاق مداری، ارزش گذاری و قانون محوریست» و خود نیز روزی نمایندگی آن مردم نجیب و شرافتمند را بر عهده داشته است، به هر دلیل، توجیه و شکلی هم که بوده باشد، از خوش اخلاقیتان بوده یا جسارتا” از بغض و بداخلاقی شما سرچشمه گرفته می شود؟!؟

آیا در آن نشست بداخلاقانه، احدی از عوامل مرتبط با جریان مقابل نیز حضور داشته یا عموما” از دوستان و همفکران سیاسی خودتان، حاضر در آن محفل صمیمی !!! بوده اند؟!؟

آیا توقف، تجمع، تهییج، ترغیب و رفتار تحریک آمیزتان در ورودی و خروجی برخی از حوزه های اخذ آرا، در حالی که نه کاندیدا بوده اید! نه نسبتی با کاندیداها داشته! و نه مسوولیتی در ستاد انتخاباتی آنها داشتید و نه عامل اجرایی بودید!  نه مامور بازرسی! نه رابط نظارت! و نه ضابط انتظامات بوده اید! چه توجیحی دارد؟

اضافه بر این ، بنابر ادعای خویش و مصاحبه های قبلی که داشته اید بهنگام مرحله اول در تهران بوده و در آنجا رای داده اید و اینبار نیز حق شرکت در اردبیل و هیچ حوزه دیگر انتخاباتی را نداشته اید، پس حضورتان در حوزه های اخذ آراء، چه محمل قانونی و چه توجیه قابل قبولی می توانست داشته باشد؟

اصلا بطور شفاف و روشن بفرمایید اگر قبلا در ۷ اسفندماه سال گذشته در تهران بوده و به لیست معروف ۳۰+۱۶ با خانواده محترم رای داده اید (( براساس تصاویر موجود و مصاحبه های پرطمطراق مرحله اول))  ، جمعه روز انتخابات مرحله دوم، در شعبات اخذ رای اردبیل چه می کردید؟

با این اوصاف از «دور اول در تهران بودنتان» و «حق رای داشتن در مرحله دوم انتخابات اردبیل» ، یکی باید صحت نداشته باشد!!!  آیا این «رفتار توام با فریب» با موکلین گذشته خود، خلاف صداقت، امانتداری و کتمان حقیقت نبوده و این رفتار، مصداق بارزی از بداخلاقی نیست که در نهایت با حضور حساسیت آفرینتان، به آن اتفاق تلخی منجر گردید که ایکاش حادث نمی شد !!!

وقوع آن حادثه ار ناحیه هر کسی، متعلق به هر جریان سیاسی و با هر هدف توجیه ناپذیری هم که بوده باشد، باز هم محکوم و بنوعی خودزنی سیاسی و رفوزه گری انتخاباتی بوده و تمام ، اما اینکه مسبب اصلی آن چیست و محرک واقعی کیست؟ بنوبه خود، نه تنها قابل دفاع نبوده و هیچ توجیهی بر آن مترتب نیست، بلکه {{ قطعاً آنهم مردود، محکوم و خودباخته دیگر این ماجرا بوده و هست }}

بگذاریم و بگذریم از شکل، ماهیت و چگونگی این اتفاق رسوا کننده ای که نه تنها موجب سرشکستگی عاملان و مسببان آن گردید، بلکه چرخش آن در فضای مجازی و رسانه های گروهی، باعث وهن و موجب خدشه به آبرو و اعتبار استانی مردمان این سامان گردید، شایسته و بایسته آن است تا « دادستان محترم عمومی و انقلاب اردبیل بعنوان مدعی العموم» که حقاً در این دوره از انتخابات،  ورود جدی، مسوولانه و پیشگیرانه داشته است، در کم و کیف این حادثه تاسف آور هم، ورودی بی تعارف و عاجل داشته، علت و چگونگی آنرا دقیق و عمیق، بررسی و ریشه آن را بر افکار عمومی مشخص نمایند.

 اینکه آیا این حادثه  لحظه ای، احساسی و غیرقابل پیش بینی بوده، یا اتفاق طراحی شده، یا تله گذاری از قبل هماهنگ بوده است ؟ چگونه امکان تصویربرداری توسط فرد غریبه یا آشنا از سر صحنه درگیری در خل حوزه اخذ رای فراهم بوده است و مسولان و عوامل حاضر در شعبه چرا در این خصوص بی توجهی نموده اند؟ اصولاً این فیلمبردار کیست؟

از کجا می دانست که اتفاقی در شرف افتادن است و منجر به این درگیری می شود که حتی قبل از ورود طرفین ماجرا، با ذهنی خلاق و آماده بکار، اقدام بهنگامی بر این مهم ، آنهم بدون هیچ فرصت سوزی داشته است و آن در زاویه مسلط، با جانمایی دقیق دوربین و با ضبط کامل ۶ دقیقه ای کرده و بدون فوت وقت اقدام به تولید و مونتاژ آن در ۴۰ ثانیه و ارسال سریع به فضای مجازی نموده است ؟!

 آیا فرد هتاک این صحنه ، غفلتا” و هیجانی وارد معرکه درگیری گشته یا تنها بازیخورده سناریوی مکتوم طراحان پشت صحنه بوده است ؟!؟ و … و …

بگذریم اما، آیا باعث و بانی این بداخلاقی و بدرفتاری مشمیز کننده، شهامت اعتذار از مردم آبرومند و نجیب اردببل را داشته یا باز هم توپ را روانه میدان دیگری انداخته، در راستای سرپوش گذاشتن و منحرف ساختن افکار عمومی از توهین آشکار به منتخبین مردم و مواضع متناقص و چند پهلو که شرح ماوقع آن در بالا آمد ؟!؟ همان سیاست معروف فرار بجلو را در پیش خواهند گرفت و با موضعی حق بجانب،  مدعی !!! میدان خودباخته خویش خواهد بود؟!؟

 یقیناً دهها یا صدها مورد از این بداخلاقیها و پلشتیهای ثبت شده در قضاوت تیزبینانه و هوشمندانه منصفان آگاه و ناظران مطلع از میدان خوبیها و بدیها، زیباییها و زشتیها، مردیها و نامردیها به حافظه تاریخ سپرده خواهد شد تا آیندگان خود « ببینند، بخوانند و به قضاوت بنشینند » … !!!

اما چه می شود کرد و چه می شود گفت، باید ساخت و سوخت، باید دید و سکوت کرد، باید شنید و گریست، باید آرام گشت و خندید و گذشت، چون دنیا محل گذشتن و میدان گذاشتن و از تعلقات اغواکننده آن رستن و دست شستن از همه تفرعنهاست !!!

برادرم ، قصدم هرگز نه محکوم کردن کسی است و نه حاکم نمودن شخص دیگری ، تحریر به این خاطر بود تا بدانید که می دانیم آنچه را که فرض می کنید، دیگران نمی دانند « اگر دروغ گویی، عوامفریبی، بداخلاقی، تخریب، تحقیر، افترا، تهمت و فریبکاری از صفات زشت و ناپسندست و مذموم است !!! پس بالا – پایین، دیروز- امروز، شمال- جنوب و من- تو را نداشته، ندارد و نخواهد داشت» ، در هر آزمون انتخاباتی، {سوای منتخبان و بظاهر ناکامان} در گزینش عمومی، (برندگان و بازندگان) دیگری در حافظه زمانی و قضاوت مردمی خودنمایی کرده و به خاطره های تلخ و شیرین آن می پیوندند که هر دو بزرگوار درگیر در مسجد قدس، متاسفانه  از بازندگان این رویداد اجتماعی و سیاسی در این دوره از انتخابات بوده و هستند …

چه بسا کسانی هم بودند خواه پیروز گشته یا خواه از اقبال عمومی باز ماندند،  اما مردانه آمدند، خالصانه ماندند، صادقانه به رقابت پرداختند، متعهدانه به اراده و شعور مردمی و تصمیم  قانونی گردن نهادند و غریبانه  نیز کنار رفتند لیکن  افسوس و صد افسوس از کسانی که حرمتها را می شکنند، پنجه در رخ یکدیگر می اندازند، آبرو دری کرده و همه چیز را تار و تاریک نشان می دهند، ایمانشان را در کارزار تبلیغات انتخاباتی به ثمنی ناچیز معامله می کنند.

افسوس و صدافسوس از آنانی که خود را وارث و فرزند بحق  انقلاب و خادم به ملت می دانند اما چون از میدان خدمت یا رقابت باز مانده و نتیجه را به هر شکلی که باشد، می بازنند، بر همه گذشته ها پشت پا زده، همه خوبیها و فرصتهای در اختیار را فراموش کرده، ناخن بر دستاوردهای بی همتای نظام انداخته، آن می کنند که دشمن کینه توز در انتظارش بوده، دشمن را امیدوار به آینده، اما دلسوزان به وطن را مضطرب و ناامید از فردایشان می سازنند !!! …

اللهم الجعل عواقب امورنا خیرا

برادرتان- یوسف اکبری

هیجدهم اردیبهشت ماه ۱۳۹۵

 

true
true
true
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

- کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
- آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false